مهندسي فرهنگي «از تئوري تا عمل»

نويسنده: موظف رستمي
در اين مقال سعي بر آن داريم تا ضمن بررسي جايگاه مهندسي فرهنگي در كلام و انديشه نظريه پرداز و تئورسين اين ايده ،يعني مقام معظم رهبري كه انصافاً بدرستي و با دقّت نظر بالا توانسته اند اين حركت نوين فرهنگي را آنچنان كه شايسته و بايسته آن است تبيين نمايند.

سلسله مباحثي پيرامون مهندسي فرهنگي - تعريف مفاهيم ومفهوم شناسي:

مقدمه:

بر اساس روايات وارده و براهين كافيه ونيز بشارتهاي صحف شريفه آسماني ، حضرت محمد مصطفي (ص) پيامبر خاتم و دين مبين اسلام نيز آخرين و كاملترين دين الهي مي باشد. آنچنان كه خداوند رحمان در قرآن كريم براين موضوع صحه گذارده است :«اِنّ الدِّينَ عِنْدَاللهِ الاِسْلام»
نبي مكرّم (ص) در آغاز پيدايش اسلام توانست با كارطاقت فرسا و دشوارتبليغي و فرهنگي در سايه وحدت و با محوريت توحيد ويكتا پرستي، جامعه بدوي ، قبيله اي وطايفه اي آن روز، شبه جزيره عربستان را به جامعه اي بر اساس برادري ، برابري و به يك معنا ،امت واحده و نمونه متحوّل نمايد. پيامبر اسلام (ص) در گسترش آيين خداپرستي قبل ازانجام هركاري ديگر (جنگ جهاد و...) اولويت نخست برنامه تبليغي خويش را بر مبناي تحوّل بينش فرهنگي جزيره العرب قرار داد؛چرا كه مي دانست با اين كار مي تواند در اعماق وجود مردم عامي آن زمان نفوذ پيدا كرده و از اين طريق تأثير عميقي برتفكرات آنان برجاي گذارد. اين حركت عظيم فرهنگي پيامبر (ص) به گونه اي بوده است كه با محور قرادادن پايگاه توحيد يعني مسجد،تمام بخشها و قسمتهاي مختلف حكومت را موظف به تبعيّت از اين خط ومشي فرهنگي كه با نظارت وهدايت مستقيم ايشان هدايت و رهنمون مي شدند ، نموده واين نگاه وانديشه در تمام اركان حكومتي ايشان ساري وجاري بوده است
انقلاب اسلامي ايران نيز كه از ابتدا ي ظهور خود با داشتن صبغه اي فرهنگي ، جمهوريت را در چارچوب اسلاميّت محقّق و مقبول دانست،مسيرحركت خويش را بر موازين فرهنگي – ديني قرار داده ودر واقع به عنوان انقلابي منحصر به فرد و برخلاف پيش بيني تئورسين هاي غربي در تضاد با دكترين ماترياليستي بوده و موجب اعجاب وشگفتي جهانيان گرديد.از جمله مؤلفه هاي مطمح نظر امام خميني (ره) در جهت تغيير ساختار فرهنگ غالب طاغوت و « مهندسي فرهنگي»، تلاش براي تبيين قاعده‌اي كلي به منظور بازيابي هويت اسلامي - ملّي ايرانيان بوده است كه از جمله راه‌هاي عمده آن را مي توان كسب استقلال از غرب و الگو قرار ندادن آن ذكر نمود. از ديدگاه ايشان حركت بي چون و چرا در مسير فرهنگ غرب ، به از دست دادن هويت اصيل خود و خروج از صراط مستقيم تبيين‌شده از منظر اسلام منجر مي‌شود. از سوي ديگر ايشان ضمن نفي فرهنگ مبتذل غرب، از شرق ملحد نيز تبرّي مي‌جويد و با تمسّك به اين آموزه هاي اصيل اسلامي ، شعاري‌‌محوري با عنوان «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» طراحي مي‌كند.اصطلاح‌هاي به‌كاررفته در كلام و بيان امام‌خميني(ره) نشان‌دهنده توجه كامل ايشان به مفاهيم فرهنگ خودي و تلاش براي احياي مجدد آن‌ها در برابر فرهنگ‌هاي مهاجم غربي و شرقي مي‌باشد. به عبارت ديگر مي‌توان بيانات و انديشه‌هاي امام‌خميني را درواقع تفسيري از قرآن به حساب آورد؛ تفسيري كه از آن تحت عنوان «اسلام ناب محمدي» ياد مي‌شود.»1 از سوي ديگر بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي خاستگاه نظام را برپاية معيار هاي فرهنگي قرار داد، به گونه ايكه با فرمان تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي ونيز نهادهاي واجد صبغه فرهنگي سير وسياق حركت نظام را بر اين مبنا تعيين فرمودند. اين ويژگي و مشخصه حركت و قيام همه انبياء ،اولياء و مصلحان ديني بوده است،چنانكه تمامي اديان الهي بخصوص دين اسلام در پي اصلاح فرهنگ اجتماعات وجوامع و كما اينكه رسول گرامي اسلام (ص) فرمودند:« ِانَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ اْلاَخْلاق» كه در حقيقت تنقيح اخلاق اجتماعي از وجوه بارز فرهنگي دين اسلام محسوب مي شود.
نا گفته پيداست كه وجود منابع و مآخذ بسيار غني وپربار درمفاهيم ومعالم ديني در واقع سر فصلها و رهيافتهايي هستند كه امكان ابراز وجود و ايده پردازيهاي بسياري را در حوزه فكر ونظر فراهم مي سازند .احاديث و روايات وارده از رسول گرامي اسلام(ص) و ائمه هدي (ع)مجموعه اي گرانبها و ذي قيمت است كه همچون آيينه اي تمام نما ابعاد و زواياي تاريك و روشن شالوده فرهنگي نظام ديني ما را تعيين وترسيم مي نمايد.به همين جهت، اعتقاد به اين مضمون كه اسلام، ديني است كه براي هر عصر و نسل و تمامي مقاطع زماني واجد پيام ، برنامه وتعاليم راهبردي بوده وقابل همسويي وجهت دهي و غنابخشي به پيشرفتهاي علمي و عقلاني بشر مي باشد، قابل دفاع بوده وبه دور از هرگونه تعصّب، تحجّر و جموديّت مي بايست مورد توجه و تأمّل قرار گيرد. بر اين اساس،تفكر ديني و نظام ديني در عرصه فرهنگ داخلي و جهاني و به دور از تعابير و تفاسير شخصي حرفهاي بسياري براي گفتن دارد.
محور دوّم اين مبحث و نوشتار به باز جستار فرهنگ و تمدّن ملّي وايراني مي پردازد. قدر مسلّم آن است كه تمدن ايران زمين از قدمت وسابقه اي بسيار طولاني وقابل تأمّل برخوردار است، به گونه ايكه ايران ،يونان ومصر قديمي ترين تمدنهاي شناخته شده بشري را تشكيل مي داده اند . رهاورد اين جستار، بيانگر مظلوميّت فرهنگ ملّي ايرانيان است كه در بستر و حركت تاريخي خويش، تأثيراتي انكارناپذير بر بسياري از فرهنگ هاي ملل و جوامع مختلف گذارده وبدون اغراق بسياري از ملتهاي جهان،ساختار نظري خويش را مديون و وامدار تمدن و فرهنگ كهن ايراني مي باشند. اما نكته حائز اهميّت در اين ارتباط ،تأثير تحوّل آفرين دين اسلام بر شكوفايي فرهنگ ايراني بوده است، به گونه ايكه استاد شهيد مطهري، در كتاب«خدمات متقابل ايران و اسلام»به صورت مبسوط اين مبحث را مورد تجزيه وتحليل و كنكاش قرار داده اند به طوري كه پس از پذيرش تعميم دين اسلام بر سرزمين پهناور ايران ، باتوجّه به معارف، تعاليم ومباني عميق ،گسترده ،جامع الاطراف وحكيمانه اين آخرين دين قدسي، ساختار و شالوده فرهنگ ايراني در تمامي ابعاد و زمينه ها از انديشه هاي معرفت شناسانه و شمولگراي ائمّه هدي(ع) تأثير پذيرفته وبه نوپويي وتحوّل بي سابقه گراييده است.
از سوي ديگر با نگاهي جامع الاطراف به بحث تثليث فرهنگي ، سه ضلع تشكيل دهنده اين مثلث را با عناوين فرهنگ ديني ، فرهنگ ملّي و فرهنگ غرب(مهاجم) صورت بندي نموده وبه بررسي محور سوّم اين بحث يعني فرهنگ مهاجم مي پردازيم.
تهاجم فرهنگي در واقع تحميل نوعي از فرهنگ بر ملتي ديگر عليرغم ميل باطني آنان است. اين موضوع با ابزارها و سازوكارهاي مختلف صورت مي پذيرد. اصولاً گسترش نوع و شيوه زندگي غربي كه حاصل مصرف گرايي و رفاه طلبي منتج از نظامهاي سرمايه داري و ماترياليستي است،به طور ناخودآگاه فرهنگ مهاجم را همراه مي آورد. بايد پذيرفت همانگونه كه شناخت ، معلومات و معرفت آدميان همواره در مسير تغيير وتحوّل قرار دارد، بر همين منوال ، فرهنگ محيط آنان نيز تغيير مي يابد .
متأسفانه وجود نوعي بي برنامگي ، تشتّت و موازي كاري در عرصه فرهنگ ملّي (كه ناشي از خلاء برنامه اي هدفمند ، مدوّن و كلان نگر و برخورداراز چشم اندازي روشن و جامع الاطراف در عرصه هاي گوناگون فرهنگي مي باشد) سبب گرديده،تا عليرغم غناي فرهنگ ديني و نيز برخورداري از تمدن و فرهنگي شگرف و پرمايه با قدمت چندين هزار ساله ، متاسفانه اراده واحدي جهت بهره مندي شمولگرا از اين تعاليم حيات بخش در جهت تجهيز و تنقيح فرهنگ ملّي وجود نداشته باشد و اين امر ، منجر به پذيرش فرهنگ مهاجم توسط برخي از جوانان ميهن اسلامي گرديده است. در همين خصوص رهبر معظم انقلاب ميفرمايند:«اين را به عنوان يك واقعيّت بپذيريم كه ما به عنوان مسئولان نظام و علاقمندان به آرزوها و آرمانهاي جمهوري اسلامي (فرهنگ آرماني) چه بخواهيم وچه نخواهيم عوامل اثر گذار روي فرهنگ ملّي ، مثل جريانهاي بي مهار به سمت اين ملّت سرازيرند و دارند روي فرهنگ ملّت اثر مي گذارند.»2 شايد به دليل وجود نگراني از چنين فرصت سوزيهايي بود كه رهبر معظم انقلاب اسلامي، با مطرح نمودن تئوري و نظريه « مهندسي فرهنگي»سكانداران فرهنگ كشور را به بازجستاري جدّي و عملياتي در خصوص تعريف و مهندسي جديدي در عرصه فرهنگ ملي و براساس فرهنگ ديني فرا خواندند.
البته اين نكته اساسي و مهم را بايد متذكر شويم كه حضرت امام خميني (ره) به «عنوان معمار انقلاب اسلامي و به تعبير ديگر" معمار فرهنگي انقلاب " در مورد مهندسي فرهنگي كشور ، چارچوبي را معرفي مي كند و آن " جمهوري اسلامي " است، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد . آن هم در زماني كه به سبب حاكم بودن رويكرد هاي نوظهور در جهان غرب، برخي سياستمداران و تئوري پردازان نظرات وايده هايي معارض با خواستة امام (ره) را طراحي و پيگيري مي نمودند." جمهوري اسلامي " نوعي از مهندسي فرهنگي كشور است كه مي تواند بار فرهنگي ، فرهنگ و ارزشهاي اسلامي داشته باشد و زمينه تحقق فرهنگ آرماني را مهيا سازد.»3 ايشان بحث مهندسي فرهنگي را به صُوَرِ مختلف و در طول حيات پر بركت خويش پس از پيروزي انقلاب اسلامي تبيين فرموده و همواره در مقاطع گوناگون ، برنامه ريزي براي اين امر مهم را به همه سكانداران نظام اسلامي به خصوص مسئولان فرهنگي كشورگوشزد نموده اند. همچنين بحث توجه به فرهنگ را براي تمام مراحل از آغاز شكل گيري هويت و شخصيت فكري فرد كه عمدتاً در مدارس شروع و به دانشگاه ختم مي شود و نيز در مراحل بعدي نقشي كه صدا و سيما به عنوان يك دانشگاه عمومي و نيز رسانه هاي ارتباط جمعي مي توانند ايفاء نمايند و نيز نقش فراگيري را كه دستگاههاي و نهادهاي فرهنگي در بسط و گسترش فرهنگ اصيل و ناب اسلامي مي توانند درتمام لايه ها و سطوح جامعه ايجاد نمايند، مورد توجه جدي قرار داده اند. زيرا از ديدگاه ايشان اگر بخواهيم جامعه اي سالم و آرماني را هدف گذاري نماييم راه وصول اين هدف تنها وتنها در عنايت ويژه به فرهنگ آن جامعه ( همراه با داشتن ديدي جامع الاطراف وجامع نگرانه) مي باشد.همچنانكه مي فرمايند:« اصولا راه اصلاح مملكت در اصلاح فرهنگ آن نهفته است.»4
در همين راستا، طرح ايدة مهندسي فرهنگي از سوي رهبر معظم انقلاب كه خود شخصيّتي بي نظير در عرصه نظريه‌پردازي و ارايه تئوريهاي نوين و توليد فكر در حوزه فرهنگ مي باشند و بدون ترديد وجود ايشان تاكنون بسياري از خلاء ها و كمبود هاي ناشي از كم كاري، فترت و تكاسل در گستره ايده پردازي و تحول آفريني فرهنگي را پر نموده است،حاكي از آن است كه تداوم روند سياستگذاري‌هاي گذشته در حوزه فرهنگ داخلي در واقع عرصه را براي هجوم همه جانبه و تعميم و شيوع بيش از پيش فرهنگ مهاجم بازتر خواهد نمود واگر چاره اي جدي در اين خصوص انديشيده نشود،با كمال تأسف بايد اذعان نماييم كه شايد روزي برسد كه فرهنگ مهاجم آنچنان در جامعه به ويژه در بين نسل جوان شيوع پيدا كند كه در ميان آنان تبديل به فرهنگ جانشين گردد.
البته بحث مهندسي فرهنگي و ايجاد ساختاري نوين در فرهنگ ملّي و براساس فرهنگ ديني منافي استفاده صحيح و عقلاني از عناصر مقبول و مطلوب و سازگار با فرهنگ بومي وديني ما از فرهنگ غربي نمي باشد؛ لذا طرح و نظريه مهندسي فرهنگي در پي آن است تا اولاَ دو ضلع فرهنگ يعني فرهنگ ديني و ملي را از نقطه تقاطع به سمت توازي سوق داده و با بومي نمودن عناصر و مؤلفه هاي سودمند و تأثير گذار فرهنگ مهاجم در واقع تز تبادل فرهنگي را دنبال نمايد.
در خصوص چرايي طرح مسئله و علل و ضرورتهاي طرح بحث مهندسي فرهنگي« بايد خاطرنشان ساخت كه فرهنگ، نظامي است شامل باورهاي بنيادين و پيش‌فرض‌هاي اصلي اعتقادي انسان‌ها به نظام هستي و جايگاه انسان در آن، كه از درون آن، ارزش‌ها و هنجارهاي زندگي استخراج مي‌گردد.از رهگذر تغيير باورها، رفتار انسان‌ها تغيير مي‌كند و هم با پذيرش رفتارهاي جديد از محيط پيراموني، به تدريج و به آرامي نوع باورهاي انسان‌ها تغيير مي‌يابد. با درك و پذيرش اين مقدمه، متوجه مي‌شويم كه تغييرات فرهنگي در يك جامعه، حاصل تغييرات فكري، ذهني و رفتاري همه انسان‌ها در يك جامعه و مبادلات فرهنگي، فكري و علمي، تكنولوژيكي با ساير جوامع است و حال اگر به هر دليلي، وجود و تداوم باورهايي براي ادامه حيات هدفمند يك جامعه ضرورت داشته باشد، منطقاً بايد همه اعضاي يك جامعه در هر موقعيتي در حفظ و تداوم آن باورها حساس شوند. به علاوه داده‌ها و ستاده‌اي كه بين سه وجه كلّي جامعه، يعني اقتصاد، سياست و فرهنگ وجود دارد، نشان مي‌دهد، هر اقدام مثبت يا منفي در فرهنگ، سياست يا اقتصاد رخ دهد، پس از اصلاح يا تخريب آن بخش، بلافاصله يا به تدريج بر ابعاد ديگر جامعه اثر مي‌گذارد.»5
در اين مقال سعي بر آن داريم تا ضمن بررسي جايگاه مهندسي فرهنگي در كلام و انديشه نظريه پرداز و تئورسين اين ايده ،يعني مقام معظم رهبري كه انصافاً بدرستي و با دقّت نظر بالا توانسته اند اين حركت نوين فرهنگي را آنچنان كه شايسته و بايسته آن است تبيين نمايند.در ادامه به تعريف مفاهيم و مفهوم شناسي مهندسي فرهنگي بپردازيم. از آنجا كه مباحث در نظر گرفته شده داراي تسلسل و استمرار بوده و در هر بحث يك عنوان مورد كنكاش و مداقّه نظر قرار مي گيرد،در وهله نخست شناخت درست و صحيح مفاهيم وكليد واژه هاي اصلي مباحث در نظر گرفته شده براي يكسان نگري ادبيات اين گفتمان بسيار ضروري مي باشد.
بيان اين نكته ضروري است كه مقام معظم رهبري درابتداي طرح مسئله فوق، شأنيّت و جايگاه اين مهم را مدّ نظر قرار داده و اين اصل اساسي و مهم فرهنگي را درجمع نخبگان و برگزيدگان اين رشته كه در قالب شوراي عالي انقلاب فرهنگي در محضر ايشان حضور پيدا كرده بودند. (قدر زر زرگر شناسد- قدر گوهر گوهري) اينگونه بيان فرمودند:«شوراي انقلاب فرهنگي قرارگاه اصلي مهندسي فرهنگي كشور است.اين جا را در واقع بايد اتاق فرمان فرهنگي كشور يا ستاد عالي فرهنگي وعلمي كشور اعم از دستگاههاي فرهنگي وساير دستگاهها و مركز مهندسي كشور به حساب آورد.. فرهنگ كشور كلاً به يك نظم وجهت گيري و جهت يابي و انسجام بخشهاي گوناگون دولتي و غير دولتي در باب فرهنگ احتياج دارد ودر اين جاست كه اين مقوله مي تواند تأمين شود.نه در كميسيون دولت نه دركميسيون مجلس و نه درجاي ديگر اين مقصود عملي نيست. بنابراين اين جايگاه شورا بي بديل است.»6
مقام معظم رهبري براي اينكه مهندسي فرهنگي كشورازچارچوب و نظم وانتظام خاصي در روند اجرايي برخوردار گردد و اين حركت مهم دچار تشتّت و بي برنامگي نشده و نگاهي جامع نگر در اطراف آن ايجاد شود ؛خواستارمهندسي فرهنگ قبل از مهندسي فرهنگي شدند:«براي مهندسي فرهنگي كشوربايد فرهنگ مهندسي شده اي كه بر اساس آن مي خواهد كشور مهندسي شود معيّن گردد.بنابر اين جايگاهي كه وظيفه مهندسي فرهنگي كشور را بر عهده دارد بايد نخست مهندسي فرهنگ انجام دهد... علاوه بر اين غير از سياستگذاري به آن معنا(تعيين سياست هاي پيشرو و مهندسي فرهنگي كشور )كار ديگر شورا مهندسي فرهنگ كشور است.»7 ايشان بحث مهندسي فرهنگ را نه تنها جزو تكاليف مهم شوراي عالي انقلاب فرهنگي دانسته اند،بلكه اين مهم را جزو اولويت هاي شورا و نيز از ضروريات قلمداد نموده اند:«يكي از مهمترين تكاليف ما در درجه اوّل مهندسي فرهنگ كشور است. يعني مشخص كنيم كه حركت عظيم درون زا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه اسمش فرهنگ است و دردرون انسانها و جامعه بوجود مي آيد،چگونه بايد باشد؟مجموعه اي لازم است كه اين را تصوير كند و بعد مثل دست محافظي هواي اين فرهنگ را داشته باشد»8ودر همين ارتباط فرمودند:«مهندسي فرهنگ و مهندسي ومديريت فرهنگي داراي اهميت وضرورت وامكان پذيري است»9
رهبر معظم انقلاب در بحث مهندسي فرهنگي براي حكومت به عنوان متولي اصلي فرهنگ كشور و خود فرهنگ رابطه اي معنا دار را تعريف نموده اند. با اين تعريف ، ايشان رها سازي مطلق فرهنگ توسط حكومت را نفي نموده،بلكه نوعي نظارت و هدايت ومديريت امور فرهنگي را توسط حاكميت تبيين نموده اند:«آنچه در مقوله فرهنگ بر عهده حكومت است ، عبارت است از نظارت هوشمندانه ، متفكرانه ، آگاهانه ،مراقبت از هرزروي نيروها و هرزروي علف هرزه ها ، هدايت جامعه به سمت درست ،كمك به رشد و ترقّي فرهنگي افراد جامعه.ما نه معتقد به ولنگاري ورها سازي هستيم ، كه به هرج ومرج خواهد انجاميد،نه معتقد به سختگيري شديد ، اما معتقد به نظارت ،مديريت ، دقت در برنامه ريزي و شناخت درست از واقعيات هستيم. »10
قبل از پرداختن به موضوع اصلي مباحث در نظر گرفته شده ، بيان دو نكته ذيل جهت روشن شدن بيشتراذهان ضروري مي باشد:

الف – پيشينه نظري بحث:

كلمات فرهنگ و مهندسي از ديرباز در ميان ايرانيان (در تمامي ادوار تاريخي)از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده و با آنان عجين بوده است اين كلمات در ميان ادبا و شعرا نيزجلوه و برجستگي خاصي داشته اند. زيرا فحوا و مضاميني كه از بكارگيري اين كلمات در ذهن متبادر مي شود،حاكي از دقت و محاسب بودن ، خط كش و ميزاني است كه براي حرفه مهندسي ومفهوم آن بكار مي بردند و نيز فرهنگ را به هنر، نويسندگي و دانش و جوهر دريا تشبيه نموده اند.در خصوص مهندسي نيز اين اشعار قابل توجه است. و دانشمندان و محققان و نويسندگان اعصار گذشته در كنارتعليم وتحصيل علوم مختلف، غالباً در حاشيه و يا اصلآثار خود به علوم رياضي و جبر مثلثات وهندسه وهيئت مي پرداختند .اگر چه شهرت بسياري از آنها در علوم ديگر است اما دقت و كنكاش در احوالات علمي و مباحثشان نشانگر آن است كه تحصيل وتحقيق و تعليم علوم رياضي نيز جزو برنامه هاي اصلي آنان بوده است. در زيربه پيشينه اين كلمات مي پردازيم:
قصه به هر كه مي برم فايده اي نمي دهد                                مشكل درد عشق را حل نكند مهندسي (سعدي )
عالم نو بنا كند رأي تو از مهندسي                                             كشور نو رقم زند فرّ تو از موفري (خاقاني)
نشمرد احوال او مهندس                                                          اگر چند به صد ساليان شمار كند. ( ناصر خسرو قبادياني)
همچنين در بحث فرهنگي اشعار زير نيز مؤيد اين ادعاست:
يكي پور دارم رسيده به جاي                                                     به فرهنگ جويد همي رهنماي (فردوسي)
به فرهنگ پرور چو داري پسر                                                    نخستين نويسنده كن از هنر ( اسدي)
جواهر جست از آن درياي فرهنگ                                              به چنگ آورد و زد بر دامنش چنگ (نظامي)
كشتي آرزو در اين دريا                                                              نفكند هيچ صاحب فرهنگ (خاقاني)
اين نكته مهم را بايد متذكر شد كه تعليم وتدريس علوم مختلف مرتبط با مهندسي از قبيل رياضيات ، جبر وهندسه بيش از دو هزار سال در ايران سبقه فعاليت دارد و از گذشته هاي دور دانشمندان بسياري در اين رشته ها داراي تبحّر بوده اند ودانشگاههاي متعددي نيز در ايران در اين رشته ها فعال بودند از جمله دانشگاه جندي شاپور كه مركز علمي بزرگي بود و پيش از ظهور اسلام دانشمندان ايراني در آن به تدريس علوم رياضيات ، نجوم اشتغال داشتند و حتي بسياري معتقدند كه چرتكه كه اولين وسيله محاسبه در قديم بوده توسط ايرانيان اختراع و به كار گرفته شده و اهميتي كه ايرانيان قديم براي رياضي قائل بودند بسيار زياد بوده است به طوري كه در دوره ي پيش از ظهور اسلام به خصوص در عهد ساساني به پيشرفت هاي قابل توجهي دست يافته بودند و در ادوار مختلف تاريخي دانشمندان بزرگي از ين مرزو بوم برخاسته اند كه در ذيل تنها به تعدادي از آنها اشاره مي شود:
1/2- خوارزمي :كه ازبزرگترين علماي رياضي دنياي قديم بوده و مؤلفان لاتين وي را الگو ريسم مي نامند. كتاب حساب او تأثير عميقي در شناسانيدن علم حساب به دنياي مسيحي داشته و ايشان در تكميل علم جبر و مقابله سهم بزرگي در ميان دانشمندان عالم دارد.
2/2- ابو عبدالله محمد بن عيسي ماهاني: برهندسه اقليدسي و برخي آثار ارشميدس شرح مي نوشته ودر علم جبر مطالعه هاي عميق مي كرده است چنانكه معادله هايي از جبر به نام او مشهور است
3/2- ابوالوفا بوزجاني (اهل تربت جام) : يكي از بزرگ ترين رياضي دانان و منجمان دوره اسلامي بوده كتابي كه او در علم حساب نوشته است نخستين بار مورد توجه دانشمندان اروپايي قرار گرفت. به نظر يكي از دانشمندان به نام يوشكويچ او نخستين رياضي دان مسلمان است كه اعداد صحيح را بكار برده است. بوزجاني در زمينه ي هندسه ، ترسيمات هندسي و نيز علم مثلثات روشهاي تازه اي براي حل مسائل ابداع نموده و موجب پيشرفت اين علم شده است.(به پاس خدمات او يكي از دهانه هاي ماه را به نام وي نام گذاري كرده اند.)11
4/2- ابو ريحان بيروني : رياضي دان ومنجم بسيار بزرگ ايران كه بي ترديد يكي از بزرگترين دانشمندان جهان شمرده مي شود.ايشان كتب قانون مسعودي و التفهيم لاوائل صناعه التنجيم را در حساب وهندسه ونجوم و هيأت ونيز كتابي در ذكر بهترين طريقه ي ساختن اسطرلاب كه از جمله آثار او در رياضي است تأليف نموده است. ايشان به حساب و تحقيق به روز و شب شش ماهه قطبي پي برده و وجود قاره اي را در نيمكره جنوبي حدس زده است
5/2- حكيم خيام نيشابوري:ايشان علاوه بر شاعري ،استاد بسيار بزرگ در علم رياضي است . اصلاح تقويم شمسي ايراني در سال 467 و ايجاد تقويم جلالي با همكاري ابوالعباس لوكري و الخازني كه هنوز هم مبناي سال شماري در ايران است و همچنين رساله جبر ومقابله كه مهمترين كتاب رياضي حكيم است .علاوه بر اين خيام ، رساله اي كوتاه در حل يك مسئله جبري به وسيله قطوع مخروطي دارد
6/2- شيخ الرئيس ابو علي سينا : رساله هاي متعددي در علم رياضي دارددر اين فن چنان كه شاگرد او ابو عبيد جوزجاني گفته است مطالبي تازه و مسائلي نو داشته است .وي در هر يك از اختصارات هندسه و حساب و موسيقي كه در كتاب شفا گنجانيده زياداتي دارد
7/2- خواجه نصير الدين طوسي: در دوران حمله مغول ، بزرگترين كسي كه توانست سند استادي علوم رياضي را چنانكه در ايران پيش ازمغول بود بگيرد و از زوال و انحطاط فوري آن جلو گيري كند خواجه نصير طوسي بودند. بزرگترين كار ايشان نوشتن تحريرات رياضي اوست.زحماتي كه خواجه نصير طوسي در تنقيح و اصلاح و تحرير آثار رياضي دانان بزرگ دنياي پيش از خود كشيد، علوم رياضي را براي علماي عهد او و كساني كه بعد از او سرگرم مطالعه و تحقيق در ابواب اين علم بودند ، علمي سهل الوصول ساخت .12

ب- فرهنگ مهندسي:

بايسته است كه قبل از پرداختن به موضوعات اصلي وكليد واژه هاي بحث ، به ضرورتها ،الزامات و مقدمات اجرايي شدن مباحث پرداخته شود . چرا كه اگر اين مقدمات كه تحت عنوان فرهنگ مهندسي مورد بحث قرار مي گيرند در جامعه وجود نداشته باشد و اقشار مختلف به خصوص ذي دخلان با آن مأنوس نباشند به هر ميزان هم كه به مباحث اصلي مهندسي فرهنگي پرداخته شود واين الزامات مغفول و بي توجه بماند انتظار رسيدن به اهداف آرماني كمي دور از ذهن به نظر ميرسد.
براي انجام هر امري ويا برنامه اي (به خصوص برنامه هايي كه مرتبط با فرهنگ هم باشد به مراتب بيشتر) ابتدا بايد فرهنگ آن را در جامعه بسط وگسترش داد و به عبارتي فرهنگ سازي لازم را به عمل آورد . پس از نهادينه سازي فرهنگ آن برنامه ، اصل برنامه را به مرحله اجرا در آورد در آن صورت باتوجه به فرهنگ سازي انجام شده پذيرش و انجام آن برنامه توسط لايه هاي مختلف اجتماع، سهل الوصول تر خواهد بود.
با عنايت به مطالب مندرج در پيشينه بحث در يافتيم كه گذشتگان ما همواره براي مباحث مهندسي اهميت ويژه اي قائل بودند . اما امروزه بنا به دلايل مختلف ( كه نياز به كار پژوهشي و كارشناسي دارد) نسبت به قبل كمتر به اين مباحث مهم عنايت جدي دارند. با توجه به جايگاه ونقشي كه ترويج فرهنگ مهندسي در رسيدن به اهداف و آمال در نظر گرفته شده براي مهندسي فرهنگي مي تواند ايفاء نمايند ضروري است در كنار پرداختن به اين مباحث ، بسط و ترويج فرهنگ مهندسي نيز مد نظر قرار گرفته و راهكارهاي مناسب و كارآمد براي نهادينه سازي آن در تمام سطوح جامعه زمينه سازي و مهيا گردد.
با ملاحظه پيش زمينه هاي فوق الاشاره ،در ادامه ،كليد واژه ها، مفاهيم مهم وتعريف لغات و اصطلاحات بكار رفته، در اين مقال جهت شناخت و آگاهي و درك بيشتر آنها تبيين خواهد شد :
مهندسي فرهنگي از دو كلمه كاملا متفاوت بوجود آمده است.متفاوت از اين حيث كه در ارتباط با نوع كار و پيوستگي معنايي با يكديگر كاملا همسو و در يك راستا به نظر نمي رسند، زيرا :
- مهندسي: در حوزه سخت افزاري و در ارتباط با طبيعت و محيط سخت و امور فيزيكي مورد استفاده دارد.
- فرهنگي : در حوزه نرم افزاري امور حسّي ، دروني ، معنوي ،آداب، سنن ، ارزشها ،تعليم وتربيت و با قريحه ذاتي انسان همراه است.
ماحصل امتزاج و تقارن دو بحث مهندسي در حوزه سخت افزار و فرهنگ در حوزه نرم افزار از اين حيث حائز اهميت است كه« در كنار عوامل متعدد و متنوع سخت‌افزاري، عوامل غيرمادي و به اصطلاح " نرم"، همواره تأثيري تعيين‌كننده در نتيجه رقابت‌ها و چالش‌ها دارند. تشخيص صحيح زمان، مكان و نحوه مواجهه ، امري است كه در گرو اعتماد ناشي از تسلط بر قواي موجود و در دسترس مي‌باشد. "اعتماد" را مي‌توان خروجي نظامي مستقر و تثبيت‌شده دانست كه امكان بقاي توأم با پويايي را براي سيستم فراهم مي‌سازد. »13
آنچه در اين ميان قابل توجه وحائز اهميت است، چگونگي در هم آميختگي و تعامل اين دو حوزه سخت افزاري ونرم افزاري با يكديگر مي باشد و همين امر مهم ، ظرافت بسيار بالا ، دقت نظر زياد و ملاحظه ويژه اي را در برنامه ريزي، طراحي،تصميم سازي ، تصميم گيري ومديريت امور مربوطه مي طلبد. چه بسا اگر موارد ذكر شده مورد عنايت جدي قرار نگيرد، نه تنها نتايج مطلوب را در پي نداشته باشد، بلكه احتمال اينكه نتيجه معكوسي نيز پيامد آن باشد، بسيار زياد است.«به‌كارگيري عنوان مهندسي در ارتباط با فرهنگ جامعه يك بدعت و ابراز سليقه نيست، بلكه همان گونه كه از مطالب فوق برمي‌آيد، به لحاظ فراگير بودن مفهوم فرهنگ و برخورداري آن از ارتباطات پيچيده سيستمي در درون و برون، مديريت و هدايت فرهنگي جامعه مستلزم تبعيت از اصول و ضوابط مهندسي سيستم‌هاست.» 14
در مهندسي از يك سري اصول و قواعد و مقررات رياضي استفاده مي كنيم كه از مقبوليت جهاني برخوردار بوده و عموميت دارد . اين اصول در تمامي كشورها ي جهان چه شرقي و غربي و چه كشور هاي اسلامي مورد استفاده قرار مي گيرد. قوانيني چون فيثاغورس و دكارت و يا نحوه جمع وتفريق وضرب اعداد و.. همه اين موارد در سطوح مختلف از مقبوليت برخوردار بوده ويا حداقل تا زماني كه قانون جديدي نتواند قوانين قبلي را نقض و منسوخ كند، داراي اعتبار جهاني بوده وبين تمام انديشمندان ومحققان و بهره برداران از آن داراي كاربرد مي باشد . اين امر بر مي گردد، به خاصيت ذاتي مهندسي كه ابزار بهره گيري آن در حوزه كميّت قرار دارد و امور كمي از قابليت محاسبه دقيق تر ، شمارش و استنادات بر خوردارند و از طرفي مباحث كمي بيشتر در امور مادي و طبيعت كار برد داشته و معمولا از چارچوب مشخص و معين پيروي نموده و جزو امور عيني مي باشند.به عنوان مثال بهره گيري از نقشه با كاركرد و عناوين مختلف از مهمترين ابزار و وسايل ضروري رشته هاي مهندسي مي باشد و براي نقشه نمادها و نشانه ها و علا ئمي به كار گرفته مي شود كه از استاندارد جهاني برخوردار باشد.از طرف ديگر ظرفيت و دايره بهره برداري و استفاده از عنوان مهندسي نسبت به فرهنگ بسيار كمتر و محدو تر مي باشد.
اما در بحث فرهنگ تاكنون تعريفي جامع وكامل كه مورد توافق همگان بوده و فراگيري جهاني داشته باشد، ارائه نشده است. حتي صاحبنظران داخلي نيز تا كنون تعريفي كه بتوان بر اساس آن از ادبيات گفتماني و ديالو گهاي هماهنگ و يكساني استفاده نمود ارائه نشده است. قلمرو فرهنگ غير قابل تحديد و بسيار گسترده مي باشد.اگر نگاهي به تعاريف موجود از فرهنگ در سطح جهاني داشته باشيم، تاكنون صدها تعريف بر اساس نوع اهداف و كاركردهاي متنوع از فرهنگ به عمل آمده است. حتي در داخل كشور نيز با اينكه قدمت، چارچوب و مباني نظري و عقيدتي و بومي مشخص مي باشد.اما بر حسب نوع هدف خاص، درحوزه ها و حيطه هاي مختلف از فرهنگ تعاريف متعددي به عمل آمده است .عناصرفرهنگ در دايره مباحث و معاني نظري وفكري قراردارد و يكسان سازي اين ادبيات نيز با توجه به تنوع ديد گاهها ، عقائد ونظرات كه ناشي از تفكرات وعقائد و احساسات و نيز امور دروني و معنوي افراد بوده و به تصوير و كميت در آوردن آنها بسيار مشكل مي باشد.
اكنون به تعريف لغوي و اصطلاحي كليد واژه هاي بحث مورد نظرخواهيم پرداخت:

الف- معاني كلمات مهندس و مهندسي :

معرب از اندازه فارسي، اندازه گيرنده ، محاسب ، شمار دار، عالم هندسه كسي كه در علم هندسه و اشكال عالم باشد.15 «واژة "هندسه" همان اندازه فارسي است كه معرّب گشته، سپس مشتقاتي چون مهندس از آن ساخته شده است، به نظر بعضي از فيلسوفان مسلمان ــ كه تا حدي نيز صحيح است ــ الفاظ براي ارواح معاني و جوهر مفاهيم، وضع شده‌اند و اندازه هر چيزي به حسب و به تناسب همان چيز، مشخص مي‌گردد.»16
با توجه به اينكه كلمه مهندس اسم مي باشد،بنابر اين درتعريف اصطلاحي «مهندس كسي است كه قبل از پرداختن به عمل و اجرا و اقدام ، نرم‌افزاري براي عمل در اختيار دارد، او به سخت‌افزار و نرم‌افزار فكر مي‌كند و داشتن نرم‌افزار براي اجرا و عمل مستلزم شناخت موضوع، داشتن هدف مشخص، آگاهي از واقعيت‌ها و امكانات موجود، داشتن طرحي براي استفاده از امكانات براي نيل به هدف بر اساس يك نظريه كه آن نظريه از دل دانش بيرون آمده باشد، است.»17
شغل و حرفه مهندس18 ( به عبارتي ديگر مهندس اسم بوده و " ي " اضافه شده به آخراين اسم ، حاصل مصدر يا نسبت مي باشد.)

ب- معاني كلمات فرهنگ و فرهنگي:

از فر،( به معني جلو، بالا و پيش) پيشوند + هنگ از ريشه ثنگ، به معني فرهنج (كشيدن، سنگين و وزن)است كه علم ودانش وادب باشد.19 در تعريف لغوي ديگري از فرهنگ آمده است :صورت باستاني فرهنگ در اوستاي كنوني و نوشته‌هايي كه از فارسي باستان در دست داريم، ديده نشده است. صورت پهلوي آن "فرهنگ" (frahang) است20. «اين واژة مركب از نظر لغوي به معني بالا كشيدن، بركشيدن و بيرون كشيدن است.» 21
فرهنگ يك قلمرو پيچيده اي است كه تعاريف بسيار متعددي از آن به عمل آمده است و هر يك متناسب با نوع هدف و كاركرد ذيربط مي باشد.معمولاً دانشمندان، فرهنگ را از دو بعد متمايز مورد توجه قرار مي‌دهند:
ــ به عنوان واقعيتي عيني، نظير آثاري كه تحقق پذيرفته‌اند يا هر آنچه به عنوان حاصل يا نتيجه‌اي ارائه و كسب مي‌شود؛
‌ــ به عنوان واقعيتي كه انسان‌ها با آن زندگي مي‌كنند، مشاركت در سلسله امور مستمر و باتحرك، هيأتي پرتحرك متشكل از ارزش‌ها.22
«تعاريفي كه براي اين كلمه دو حوزه فرهنگ غرب و شرق آمده به گستردگي خود كلمه فرهنگ است. به گونه اي كه در يك بيان كلي ،« تمامي مسائل و حوزه هاي مربوط به علم ، دانش ، موسيقي ، هنر ، آداب و رسوم ، ارزشها و هنجارها و ... را در دوحوزه مادي و معنوي شامل مي شود.»23
فرهنگدان ، اهل فرهنگ آنكه در پي دانش و دانش آموزي است.( فرهنگ اسم بوده و "ي" اضافه شده به آخر آن ، ي نسبت يا مصدري مي باشد.)

ج- مهندسي فرهنگ:

فرهنگ كلمه اي است عام و فراگير كه از عناصر و اجزا متعددي تشكيل شده است ( فرهنگ خصوصي ، فرهنگ ملي ، فرهنگ ديني ، فرهنگ عمومي ، فرهنگ سازماني و…) وظيفه يك مهندس، همچنانكه در ديگر بخشها و امور نظير: كارهاي ساختماني ، مكانيكي ،الكترونيكي ، برق و...مرسوم است، در ابتداي كار،تهيه يك طرح و ساختار مشخص همراه با شاخصهاي مورد نظر در قالب نقشه براي پياده كردن دقيق و اجراي مناسب و بدون كم و كاست و با حساب وكتاب و دقّت مي باشد.چون در ابتداي كار مهندس تمام نيازها و درخواستهاي سخت افزاري به صورت دقيق و با محاسبه اي علمي مشخص شده است،دراجرا نيازها به صورت فله اي تهيه نمي شود، به طوري كه در يك بخش شاهدتورم و انباشت بعضي ازلوازم وابزار و امكانات باشيم ودر بخش ديگر شاهد كمبود و نقصان وسايل.در بحث مهندسي فرهنگ نيز مهمترين وظيفه مهندس در مهندسي فرهنگ، چينش موزون ومتوازن و مناسب دقيق كليه عناصر واجزاء فرهنگ كنار هم هست به طوري كه با اين چينش به جا و هماهنگ، برآيند و برونداد وخروجي فعاليتها و نتايج بر آمده از اجراي برنامه ها شاهد برجستگي در يك بخش و يا خلاء در ديگر بخشها از اين عناصر نباشيم و تعبيرمهندسي فرهنگي يك تركيب اضافي و مضاف و مضاف اليه است.« دراين تركيب، مقوله فرهنگ، متعلق و موضوع مهندسي است ؛يعني فارغ از آنكه خود مهندسي را به چه معنايي تفسير كنيم، مقوله فرهنگ متعلق مديريت و مهندسي است. آنچه بايد مهندسي شود، فرهنگ است نه چيز ديگر. به عبارتي، مطابق اين تركيب، مقوله فرهنگ بايد سامان يابد، متحول و متكامل گردد و جهت پيدا كند. اين گونه مهندسي به لحاظ وسعت مفهومي و جنبه نظري مقوله فرهنگ، به عنوان متعلق و موضوع تحت مهندسي، تدبيري وسيع و مبتني بر يك سلسله مباني نظري مشخص مي‌طلبد.»24

د- مهندسي فرهنگي:

درمهندسي فرهنگي هدف،ارائه طرح و برنامه اي جامع و فراگير همراه با نگاه و ديدي فرهنگي در تمامي حوزه ها و فعاليتها در حيطه هاي مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي مي باشد، در مهندسي فرهنگي ، فرهنگ به عنوان حلقه اصلي ارتباط معنايي و ماهوي و شكلي صوري مفهوم پيدا مي كند. به طوري كه بحث فرهنگ آن چنان بايد در اين حيطه ها و حوزه ها عملياتي گردد كه بتوان در خروجي و توليدات آنها حضور عناصر و اجزاء فرهنگي را مشاهده نمود. همانگونه كه مقام معظم رهبري اشاره فرمودند :« هر طرحي بايد پيوست فرهنگي داشته باشد.» با اين نگرش حكيمانه مقام معظم رهبري، بايد اين انتظار را داشت كه در طراحي ، ساخت ، تهيه و توليد هر برنامه و فعاليتي ابتدا جايگاه ويژه و در خور شأن فرهنگ خاص و مرتبط با موضوع را براي آن تعيين وتبيين كرد تا در حين اجرا و خروجي آن نمايي از فرهنگ مختص آن بروز و ظهور پيدا كند. همچنانكه امروزه براي ساخت هر كارگاه ، كارخانه و شركتي مجوز دستگاههاي حفاظت محيط زيست و نيز دريافت مجوز استاندارد، به جهت تأييد كيفيت كالاي توليد شده لازم است، بايد مكانيسمي در نظر گرفت كه بحث فرهنگي نيز در آن لحاظ گردد. تنها از اين طريق است كه ما مي توانيم بگوئيم فرايند مهندسي فرهنگي به طور كامل وجامع اجرا شده است. با اين تفاسير مي توان اذعان داشت كه بحث مهندسي فرهنگي و موضوع پيوست فرهنگي لازم وملزوم يكديگرند و اين پيوست فرهنگي است كه ضمانت و بازوي اجرايي مهندسي فرهنگي محسوب مي گردد. با جاري و ساري شدن اين ايده در تمام اركان تصميم گيري و اجرايي و نظارتي نظام ما شاهد خواهيم بود كه فرهنگ در تمام ابعاد ، اضلاع و صور ظاهر و باطن و.. به منصه ظهور خواهد رسيد. (براي مثال ما در توليد اسباب بازي براي كودكان وخرد سالان از شخصيتهايي استفاده مي كنيم به نام دارا و سارا كه اين دو شخصيت در فرهنگ كشور ما داراي پيشينه و ريشه عميقي مي باشند و بيانگر تاريخ و فرهنگ ديرينه اين مرزو بوم هستند . اگر به جاي اين دو نماد فرهنگي از عروسكهاي باربي استفاده كنيم، ضمن ايجاد نوعي پارادوكس در شخصيت كودكان و در حين شكل گيري با دست خودمان زمينه اثر گذاري و اثر پذيري و به عبارتي ديگر نفوذ فرهنگ غرب را در نهاد و وجود انديشه فرزندان مان فراهم مي سازيم )
با عنايت به مطالب مطروحه،تعبير مهندسي فرهنگي كه تركيبي وصفي و موصوف و موصوف اليه است را مي توان اينگونه بيان نمود : مهندسي فرهنگي به معني «تدبير كردن و سامان بخشيدن، جهت دادن و اندازه كردن امور و شئون از نوع فرهنگي، با معيارهاي فرهنگي و از زاويه فرهنگ مي‌باشد. در اين تركيب، متعلق مهندسي ذكر نگرديده و مشخصاً گفته نشده است چه چيزي را بايد مهندسي كنيم، در حالي كه در مهندسي فرهنگ متعلق خود فرهنگ بود. در عبارت مهندسي فرهنگي، همه شئون مي‌توانند متعلق تدبير قلمداد گردند. بدين‌ترتيب در مهندسي فرهنگي، متعلق بسيار وسيع گرفته شده است و مي‌تواند علاوه بر فرهنگ، بسياري مقوله‌هاي ديگر را نيز شامل شود.»25

ه- رصد فرهنگي :

الف - معناي لغوي رصد (Rasad): كلمه رصد مصدر بوده و از جمله كلماتي است كه از بار معنايي بسيار بالايي برخوردار است و تعابير و معاني متعددي از آن به عمل آمده است : 1- نظر دوختن به چيزي ، چشم داشتن چيزي را. 2- مراقب ، نگهبان 3.- گروه چشم دارندگان .4- راه ، طريق .5- محلي كه منجمان در آن با آلات نجومي ستارگان را تحت نظر ومراقبت قرار دهند.26
در رصد فرهنگي نيازهاي فرهنگي از طريق ديده باني دقيق مورد شناسايي قرار گرفته وتمام عناصر و اجزاء و نيز محدوده هاي فرهنگهاي مختلف اثرگذار و اثرپذير و نيزتنوع و تكثر آنها و خرده فرهنگها، هنجارها وارزشهاي معمول و عرفي جامعه و نيز نگرشهاي ذهني و رفتاري سطوح و لايه هاي مختلف جامعه كه برخواسته از عقائد دروني و اعتقادات قلبي تك تك افراد جامعه است ضمن شناسايي دقيق تمام اضلاع و ابعاد آن و پس از جمع آوري داده هاي اطلاعاتي مورد تجزيه وتحليل قرار گرفته و برنامه ريزي و تدوين راهبرد هاي جديد در امور فرهنگي درتمامي لايه هاي پنهان و پيدا با تمسك واستناد به نتايج حاصل از اين رصد به مرحله تدوين و اجرا خواهد رسيد.
ب- معناي رصد فرهنگي:رصد فرهنگي عبارت است از:« تحليل و بررسي ارزش‌ها، نگرشها، هنجارها و رفتارهاي موجود در جامعه، سطح فرهنگ ملي وعمومي و خرده فرهنگ‌ها مي‌باشد كه براي مسأله شناسي فرهنگي و پايش جريان‌هاي فرهنگي توليد شده در حوزه‌هاي مختلف جامعه اعم از فرهنگ ديني، فرهنگ سياسي، فرهنگ اقتصادي، فرهنگ مدني و فرهنگ علمي انجام مي‌گيرد و هدف آن آينده نگري فرهنگي و شناسايي به موقع جريانها و مسائل فرهنگي و ارائه‌ راهبردهاي مواجهه صحيح با آنها مي‌باشد.»27
يكي از پسوند هايي كه به رصد اضافه شده و كاربرد فراواني در ادبيات ايران زمين داشته و در موضوعيت با مباحث و مطالب ما نيز بوده و در تبيين و فهم بيشتر بحث رصد فرهنگي ميتواند راهگشا و روشنگر باشد تركيب كلمات رصد به اضافه خانه است كه عبارت" رصد خانه" است
با توجه به اينكه "رصد خانه" در طول ادوار تاريخي ما ، همواره به عنوان مكاني براي انديشمندان و منجمان و رصد كنندگان و حتي بين عامه مردم از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. باز شناسي وباز تعريف و نقش يابي مجدد آن براي ادبيات نوين امروزي ميتواند كاربرد فراواني ايجاد نموده و درفهم بيشتر بحث رصد فرهنگي و تبيين بهتر آن ما را به نحو احسن رهنمون كند:
الف- رصد خانه اسم مكان است يعني ما براي رصد،حتما نياز به مكاني داريم كه اين مكان حتما بايد اختصاصا براي اين امر ساخته شده باشد و در هر ساختمان و فضايي امكان انجام آن وجود ندارد . يعني اينكه كار رصد در هر مكاني و بدون امكانات مرتبط ميسر نمي باشد.
ب- ابزار و لوازمي مورد نياز است كه بدون وجود آنها امكان رصد وجود ندارد مثل تلسكوب هاي دقيق و دور بين هاي قوي.اين ابزارها با دقت و توانايي كه دارند خيلي از اشيائ را كه مردم عادي با چشم معمولي و نمي توانند ببينند،آنها قادر به شناسايي هستند.
ج- كار رصد يك امر تخصصي است و نياز به پيش زمينه مطالعاتي و تحقيق و تدبر عميق دارد و افراد عادي بدون داشتن حداقل تخصص و دانش مرتبط با اين رشته نمي توانند يك رصد كننده مناسب و مطمئن باشند.
د- مهمتر از همه اينها وجود نوعي چشم مسلح و ديدي تيز بين و دقيق كه قادر باشد تا آنچه را كه ديگران نمي بينند ايشان با تيزبيني به خوبي و با صحت بالا رصد كنند اين چشم بايد هميشه دورها و فراتر از زمان و محيط را ببيند و محدود در وضعيت موجود و زمانه خويش نباشد.
ه- مسئله بعدي اينكه اين مكان بايد حتما در موقعيت جغرافيايي خاص و استراتژيك و مرتفع باشد كه امكان رصد كامل و بهتر فراهم باشد و احاطه كامل به اطراف داشته باشدو موانع طبيعي مانع صحت و دقت رصد نشود.
باز جستار مطالب عنوان شده ، امكان پردازش آن را در چند مرحله فراهم مي سازد. پيش از ورود به صورتبندي مراحل، ذكر اين نكته ضروري است كه رصد هر مقوله چه در ارتباط با فرهنگ و بحث مهندسي فرهنگي و يا هر مؤلفه ديگر خود نيازمند پاره اي پيش نياز و پيش بيني عوامل مكمل است تا بتوان در اتحاد يك فرآيند تنظيم وچرخه اي تسلسل گونه، بازخورد و برونداد حاصله را مورد ارزيابي وآناليز قرارداده و سپس آنرا در خاستگاه مورد نظر بهره برداري قرار داد بر اين اساس مراحل مذكور عبارتند از :
الف) مرحله رصد : در اين مرحله ؛ بررسي، احصاء ، سنجش افكار عمومي و نيز نيازسنجي فرهنگي و به تبع آن اولويت بندي نيازهاي فرهنگي در سطح جامعه مي باشد. بعبارت ديگر پيمايش و بازكاوي افكار عمومي جهت احصاء و صورتبندي نيازهاي مبتلابه و مسائل مستحدثه روز جامعه صورت مي گيرد
ب) مرحله آناليز : جمع آوري و تدوين نيازهاي فرهنگي احصاء شده از طريق رصد جهت به كار گيري در مهندسي فرهنگي در اين مرحله انجام مي شود. بعبارت ديگر تجزيه و تحليل داده ها و پيش بيني و ارايه راهكارهاي اجرايي متناسب با هر يك از اين نيازها به گونه اي كه قابليت عملياتي شدن را در واحدهاي متبوع و ساير دستگاههاي فرهنگي داشته باشد از مهمترين كارهاي عملياتي در اين مرحله مي باشد.
همچنين ارايه نتايج و ماحصل داده ها به مراكز توليد فكر، نظير حوزه و دانشگاه بمنظور جلب راهكارهاي متناسب با مشكلات و ناهنجاريهاي فرهنگي اجتماع اشاره نمود. همچنين دريافت ايده ها ، نظرات و نتايج مطالعات راهبردي پيرامون بزه ها و معضلات فرهنگي و سازوكارهاي اجرايي و مرتفع نمودن اين معضلات از سوي اين مراكز توليد فكر را نيز ميتوان از ديگر امور قابل اجرا در اين مرحله دانست
ج)مرحله هدايت : در اين مرحله هدايت و باز تعريف جهت و سمت و سوي حركت كلان مهندسي فرهنگي و سازوكارهاي اجرايي به ساير واحدها و دستگاهها مطابق با راهكارهاي ارايه شده است كه در نهايت، عملكرد دستگاهها و واحدهاي تابعه و تحت امر خود را جمعبندي نموده و نتايج ارزيابي حاصله را جهت آناليز ارايه خواهد نمود . همچنين دريافت راهكارهاي اجرايي تدوين شده در مرحله آناليز وارايه به ساير نهادها و ارگانهاي مرتبط با فرهنگ جامعه و همچنين نظارت و هدايت صحيح مؤلفه هاي فرهنگي تدوين شده در مرحله اجراء را نيز مي توان در اين مرحله انجام داد.

پي نوشت:

- اكبر اشرافي ، فرهنگ در انديشه امام (ره) ،خبر گزاري پارس .
- بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاء شوراي انقلاب فرهنگي سال1383.
- مهدي ناظمي اردكاني ، مهندسي فرهنگ ... در نگاه مقام معظم رهبري ، خبر گزاري پارس .
- بيانات حضرت امام (ره) ، صحيفه نور ، ج1، ص390 .
- محمد امير شيخ نوري، مهندسي فرهنگي راهكار مقابله با تهاجم فرهنگي ، خبرگزاري پارس .
- بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاء شوراي انقلاب فرهنگي سال 1381.
7- همان منيع.
8- بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاء شوراي انقلاب فرهنگي سال 1383.
- بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاء شوراي انقلاب فرهنگي سال 1382.
- همان منبع.
- غلامحسين مصاحب ، تئوري اعداد.
- جهت مطالعه بيشتر احوال رياضيدانان گذشته به كتاب ايرانشهر كه به سرپرستس علي اصغر جكمت تهيه شده است مراجعه شود.
- محمد امير شيخ نوري، مهندسي فرهنگي راهكار مقابله با تهاجم فرهنگي ، خبر گزاري پارس ..
- ماهنامه علمي آموزشي تدبير، شماره ،174 سال هفدهم.
- علي اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا ، لوح فشرده.
- علي اكبر رشاد ، گفتگو باخبر گزاري فارس.
- دكتر حدّداد عدل، سخنراني اختتاميه همايش مهندسي فرهنگي ، خبرگزاري پارس .
- همان منبع.
- همان منبع.
- داريوش آشوري، تعريف‌ها و مفهوم فرهنگ، تهران، مركز اسناد فرهنگي آسيا، ،1357، صص 17ــ 15
- محمود روح‌الاميني، زمينه فرهنگ‌شناسي، تهران، عطار، 1365، ص11
- آلن بيرو، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمة باقر ساروخاني، تهران، كيهان، چاپ دوم، 1370، ص77
- حبيب فتاحي اردكاني، بررسي نقش و جايگاه دستگاه هاي فرهنگي قسمت اول ، خبرگزاري پارس .
- علي اكبر رشاد ، گفتگو باخبر گزاري فارس ..
- همان منبع .
- دكتر محمد معين ،فرهنگ فارسي ، ج 2.
- بابك نگاهداري ، رصد فرهنگي ابعاد و راهكارها ، دبير خانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي.